کریتیک

این وبلاگ برای عرضه یِ نوشته ها و ترجمه هایم در زمینه های مختلف ادبی، اجتماعی، فرهنگی و ... است.

کریتیک

این وبلاگ برای عرضه یِ نوشته ها و ترجمه هایم در زمینه های مختلف ادبی، اجتماعی، فرهنگی و ... است.

جامعه نمایش

فصل یک/حدّ اعلایِ جدایی

CHAPITRE I. : La séparation achevée

« Et sans doute notre temps... préfère l'image à la chose, la copie à l'original, la représentation à la réalité, l'apparence à l'être... Ce qui est sacré pour lui, ce n'est que l'illusion, mais ce qui est profane, c'est la vérité. Mieux, le sacré grandit à ses yeux à mesure que décroît la vérité et que l'illusion croît, si bien que le comble de l'illusion est aussi pour lui le comble du sacré. »

Feuerbach (Préface à la deuxième édition de L'Essence du christianisme)               

و بی گمان عصرما، تصویر را به خودِ شیء، کپی را به اصل، نمایش را به واقعیت و نمود را به بود ترجیح می‌دهد... حقیقت کفر محسوب می‌شود و تنها توهّم  مقدّس است. درواقع تقدّس با کاهش حقیقت و افزایش توهّم، فربه‌تر می‌شود. بنابراین حد اعلایِ توهّم، اوجِ تقدس به شمار می رود.   

فوئرباخ( مقدمه‌یِ  چاپ دوّم ذات مسیحیّت)

توضیحِ سرنوشته‌یِ فصل نخست(ش.گ):

ذات مسیحیت لوودیگ فویرباخ نخستین بار در سال ۱۸۴۱ منتشر و ادیت دوّم آن در ۱۸۴۳ ظاهر شد.

Separation Perfected

“But for the present age, which prefers the sign to the thing signified, the copy to the original, representation to reality, appearance to essence, . . . truth is considered profane, and only illusion is sacred. Sacredness is in fact held to be enhanced in proportion as truth decreases and illusion increases, so that the highest degree of illusion comes to be seen as the highest degree of sacredness.”

—Feuerbach, Preface to the Second Edition of The Essence of Christianity

Çağimizin...tasviri nesneye,kopyayi aslina,temsili gerçekliöğe,diş görünüşü öze tercih ettiğinden kuşku yoktur...çağimiz için kutsal olan tek şey yanilsama,kutsal olmayan tek şey ise hakikattir.Dahasi,hakikat azaldikça ve yanilsama çoğaldikça çağimizin gözünde kutsal olmanin değeri artar,öyle ki bu çağ açisindan yanilsamanin had safhasi,kutsal olanin da had safhasidir.

Hiristiyanliğin Özünün ikinci baskisina önsöz  Feuerbach,                                          

چاغیمیزین. ..تصویری اوبژکته، کوپییانی اصلینه، تمثیلی گرچکلییه،دیش گؤرونوشو اؤزه سئچدیگیندن شوبهه یوخدور. ..چاغیمیز اوچون موقدس اولان تک شئی یانیلساما، موقددس اولمایان تک شئی ایسه حقیقتدیر. داهاسی،حقیقت آزالدیقجا و یانیلساما چوغالدیقجا چاغیمیزین گؤزونده موقددس اولماغینین دیری آرتار، ائله کی بو چاغ آچیسیندان یانیلسامانین نهایی مرحله سی، مقدس اولانین دا نهایی مرحله‌سیدیر.. 

  فویرباخ، مسیحیت‌ین ذاتی‌نین ایکینجی چاپینا اؤن سؤز،  

1-Toute la vie des sociétés dans lesquelles règnent les conditions modernes de production s'annonce comme une immense accumulation de spectacles. Tout ce qui était directement vécu s'est éloigné dans une représentation.

۱- زندگی در جوامعی که مناسبات  مدرن تولید در آنها حاکم است، به صورتِ انباشت بی‌کرانی از نمایش‌ها ظاهر می‌شود. هرآنچه مستقیماُ زیسته شده به نمایش تقلیل یافته است.

توضیح(ش.گ):

در جوامعی... انباشت نمایش‌ها: مراجعه شود به جمله‌یِ آغازینِ کاپیتالِ مارکس: « ثروتِ جوامعی که در آنها وجه تولید سرمایه‌داری حاکم است، خود را به صورتِ انبوهِ انباشتِ کالا می‌نمایاند.» 

1-In societies where modern conditions of production prevail, life is presented as an immense accumulation of spectacles. Everything that was directly lived has receded into a representation.

1- Modern üretim koşullarının hakim olduğu toplumlarin tüm yaşami devasa bir gösteri birikimi ollarak görünür. Dolaysızca yaşanmış olan her şey yerini bir temsile bırakarak uzaklaşmiştir.

 ۱- معاصیر ایستحصال شرط لرینین حاکیم اولدوغو جامعه‌لرین بوتون حیاتی بؤیوک بیر نوماییش تجروبسی اؤلاراخ گؤرونور. بلاواسیطه یاشانمیش اؤلان هر شئی یئرینی بیر تمثیله بوراخاراق اوزاقلاشمیشدیر.

2

Les images qui se sont détachées de chaque aspect de la vie fusionnent dans un cours commun, où l'unité de cette vie ne peut plus être rétablie. La réalité considérée partiellement se déploie dans sa propre unité générale en tant que pseudo-monde à part, objet de la seule contemplation. La spécialisation des images du monde se retrouve, accomplie, dans le monde de l'image autonomisé, où le mensonger s'est menti à lui même. Le spectacle en général, comme inversion concrète de la vie, est le mouvement autonome du non-vivant.

۲-تصاویری که از وجوهِ گونه‌گونِ زندگی جدا شده‌اند به جریان مشترکی می‌پیوندند که دیگر وحدت آن زندگی در آن مجرا قابل احیا نیست.  واقعیتِ جزئاُ در نظر گرفته شده، به مثابه‌یِ شبه جهانِ مجزایی که ابژه‌یِ نظاره است و بس، در واحد کلی خود بسط می‌یابد. تخصصی شدن تصاویرِ جهان در جهانِ خود مختار گشته‌یِ تصویرجامه‌یِ عمل می‌پوشد که در آن چیزهایِ دروغین به خود دروغ می‌گویند. نمایش در کل، به عنوانِ وارونگیِ ملموسِ زندگی، روند خودمختار چیزهایِ بی‌جان است.

توضیح(ش.گ): فریبکاران فریب خوردند(عین عبارت: دروغگویان به خود دروغ گفته‌اند) : دبورد می‌گوید این عبارت تحریف سخن هگل است : « حقیقت خود را به اثبات می‌رساند» حرکت خودمختار بی‌جان: رجوع شود به نخستین فلسفه‌یِ روح هگل JenenserRealphilosophie, بخش یک، ۱۸۰۳-۱۸۰۴) « پول مفهومِ مادّیِ موجود، واحد بنیاد یا امکانِ همه‌یِ اشیایِ مورد نیاز است.با صعود نیاز و کار به این حدّ از عمومیت سیستم وسیعی از علایق مشترک و وابستگیِ متقابل میان انسان‌هایِ بزرگ، حیاتِ خود-رانِ مرده، که کور و ابتدایی خود را اینسو و آنسو می‌کشاند و همچون حیوانی وحشی در موضع نیاز دائم به رام شدن و تحت کنترل قرار گرفتن، جای می‌گیرد.»

2-The images detached from every aspect of life merge into a common stream in which the unity of that life can no longer be recovered. Fragmented views of reality regroup themselves into a new unity as a separate pseudo-world that can only be looked at. The specialization of images of the world has culminated in a world of autonomized images where even the deceivers are deceived. The spectacle is a concrete inversion of life, an autonomous movement of the nonliving.

2-Yaşamin her bir görünümünden kopmuş olan imajlar, bu yaşamin birligini yeniden kurmanın artik mumkun olmadığı ortak bir akışta kaynaşirlar. Kısmı olarak göz önünde bulundurulan gerçeklik, ayri bir sahte-dünya olarak salt seyrin nesnesi olarak, kendi genel birliginde sergilenir. Dünyasal imajlardaki uzmanlaşma,aldatıcı şeyin hakikatle yüz yüze gelmekten kaçıntığı özerkleşmiş imaj aleminde kendini tamamlanmış bulur. Genel anlamda gösteri, yaşamin somut tersyüz  edilişi olarak, canli olmayanin özerk devinimidir.     

۲- حیاتین هر بیر گؤرونوشوندن قؤپموش اولان ایماژلار، بو حیاتین بیرلیگینی یئنیدن قورمانین آرتیق مومکون اؤلمادیغی اورتاق بیر آخیشتا قایناشارلار. قیسیمی اؤلاراق گؤز قارشیسیندا ساخلانیلان حقیقت، آیری بیر قؤندارما دنیا اؤلاراق تام سئیرین اوبیئکتی اؤلاراق، اؤز عمومی بیرلیگینده سرگیلنیر. دونیوی ایماژلاردا کی  موتخصیصلشمه، حیله چی شئیین حقیقتله اوز-اوزه گلمکدن قاچیندیغی آوتونوملاشمیش ایماژ عالمینده اؤزونو تاماملانمیش تاپار. عمومی معنادا نوماییش، حیاتین کونکرئت ترسیک  ائدیلیشی اؤلاراق، جانلی اؤلمایانین آوتونوم نهنگینیدیرمی.    

3-Le spectacle se représente à la fois comme la société même, comme une partie de la société, et comme instrument d'unification. En tant que partie de la société, il est expressément le secteur qui concentre tout regard et toute conscience. Du fait même que ce secteur est séparé, il est le lieu du regard abusé et de la fausse conscience ; et l'unification qu'il accomplit n'est rien d'autre qu'un langage officiel de la séparation généralisée.

 

نمایش توامان به صورت‌ِ خود جامعه، جزئی از جامعه و ابزار یکپارچه سازیِ آن نمودار می‌شود. به مثابه‌یِ بخشی از جامعه نمایش صراحتاً نقظه‌یِ تمرکز همه‌یِ دیدها و آگاهی‌ها است. در واقع امر این بخش به خاطر جدا بودن‌اش، قلمرو فریب و آگاهیِ کاذب است: وحدتِ حاصل از نمایش  چیزی جز زبان رسمیِ جدایی همگانی نیست.

توضیح(ش.گ): نمایش توامان به صورت‌ِ خود جامعه، جزئی از جامعه و ابزار یکپارچه سازیِ آن نمودار می‌شود: مثال نخست از میان مثال‌هایِ متعدد این بخش نشانگر این موضوع است که « نمایش» چیزی مشخص که بتوان به شکل پدیده‌ای ابژکتیو یکبار برایِ همیشه تعریف‌اش کرد نیست. بلکه پروسه‌ای چند وجهی یا گرایشی در داخل جامعه‌یِ حاضر است که باید از جوانب مختلف مورد ملاحضه و بررسی قرار داد.

3

The spectacle presents itself simultaneously as society itself, as a part of society, and as a means of unification. As a part of society, it is ostensibly the focal point of all vision and all consciousness. But due to the very fact that this sector is separate, it is in reality the domain of delusion and false consciousness: the unification it achieves is nothing but an official language of universal separation.

سنی گؤزلَییرَم

سنی گؤزلَییرَم

 

بیر شعر گؤزلَییرم

تَزه بیر شعر

ایچیمدن آخیب گَله

بارماقلاریمدا جانلانا.

 

گؤزلَرین آچ

 بو قاریشمیش عالمین

داغیلماسینا باخ.

 

عابدلر

داها هانسی درگاهه یالوارمانی بیلمیرلر.

من ایسه سنین،

آستاجا آخیب گلمه نی گؤزلَییره م.

 

هه

دونیا خرابه شامه دؤنوب

آما هه له ده

هرگون

ساده اینسانلارین گؤزلرینده گؤنش دؤغور،

یئل قیزلارین آویردلارین اللی ییر

دنیز،  ماوی لیین دانمیر

بالا قاراجا بالیق اوشاقلیغیمدان دانیشیر

بالیق اودانی خنجرلیییر

و بیر اؤغلان ایلک اؤپوشون سئوگیلیسیندن آلیر...

 

نیگران اؤلما آراز

هه له ده بؤللی ایشیقلار قارانقوش داشینی باغرینا دؤیور...

 

اوچ گل،

یالین، چیپلاق

سووز سینه مه

 سنی گؤزلَییرَم ای منیم اؤلومه قارشی دایاناجاغیم.

 

باشقا دونیانی چکَجَیَم

گؤزلَدیییم شعریله رنگلییَجَیَم...

 

بالش

 

*** بالش ***

خیلی به بالش‌ام فکر می کنم

و اینکه دوست دارم سرم را کجا بگذارم

که گردن‌ام درد نگیرد و گونه ام خواب نرود


همه‌ی ِ شب سرم روی بالش می‌چرخد
دَوَران می‌گیرد خاطرات روزهای ِ رفته و خیال روزهای ِ نیامده‌ام
و « گرداب می‌رباید و خوابم نمی‌برد»
آنگاه
می‌آیی و سر بر گوشه‌یِ بالش‌ام می‌گذاری
و چیزی از جنس عشق می‌بالد و می‌بالد
و دست‌هایت گشوده می‌شود و کلید خانه را  از لب عسلی برمی دارد
و تمام شب با قفل ور می‌رود

صبح می‌شویمت از تمام‌ِ تن‌ام با ملایمت
و آویزانت می‌کنم کنار ِ روبالشی‌ام که تا صبح روی‌اش گریسته‌ام
همان گریه‌ای که هردو خود را به نشنیدن‌اش زده‌ایم

ریشه های سیاسی نابرابری

ریشه های سیاسی نابرابری

قضایای مربوط به پورشه سواری و جولان خودروهای لوکس در خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک، مباحث مربوط به نابرابری موجود اجتماعی را به عرصه یِ مجادلات عمومی کشانده است. از آنجا که نابرابری های عمیق اجتماعی علاوه بر فلج کردن رشد و توسعه یِ اقتصادی، تبعات جدی بدنبال خواهند داشت لازم است بی درنگ چاره ای برای اصلاح امور و رفع بیعدالتی و به تبع نابرابری های موجود اندیشیده شود.

  ادامه مطلب ...

کالایی سازی آموزش و پرورش

کالایی سازی آموزش و پرورش

( به بهانه یِ بازگشایی مدارس)

(این نوشته با توجه به بازار مکاره یِ کتاب های باصطلاح کمک آموزشی و سرگردانی والدین دانش آموزان در کتابفروشی های شهر و نیز خصوصی سازی لگام گسیخته یِ آموزش و پرورش و با هدف ریشه یابی مسئله مورد بحث به رشته تحریر درآمده است. البته آموزگاران فهیم و دلسوز در این زمینه صاحب نظرتر و با اندکی جسارت و جرات السابقون اند. همچنانکه صمد در کندوکاو بود)

  ادامه مطلب ...